♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥HI♥♥♥♥♥♥♥♥

 

دیروز قلبم یه جوری شد دوباره. همون موقع بهت اس دادم تا ببینم حالت خوبه؟ جواب ندادی. من همینطوری اس میدادم چون جرئت زنگیدن ندارم. تا اینکه بعد از ظهر یهو یادم افتاد که شاید رفته باشی واسه tattoo!
من: فهمیدم کجایی!
تو (یه دفعه): کجام؟
من (شک داشتم): کجایی؟
تو:...
من: الو!
تو: سرم شلوغه. اس میدم.
می دونم این یعنی که اس نمیدم!
شب رفتم حموم و تو زنگیدی. اولش لباس تنم بود. تو دوباه قطع کردی و گفتی میزنگی. من رفتم لباسامو در آوردم و توی آب شامپو بدن ریختم و پر از کف شد. دیگه گل رز نداشتم وگرنه پرپر میکردم تو آب. انقدر منتظر بودم بزنگی. اما نزنگیدی! انقدر این اخلاقتو دوس دارم. که آدم و الکی منتظر میذاری. همش میگم قربونت برم! بخورم تورو که انقدر ماهی! ولی اگه میزنگیدی بهت میگفتم کجام و تو هم حسابی شلوغش میکردی!
و شب دیگه خوابم نمی بره.

 


تگ » <-TagName->
× سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:خل بازی, × 11:0 × Albalou ×




صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد